پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

از روزمره ها

سلام حال من  بهتره ، حال شما هم اگه راستشو بخواین به من ربطی نداره ، این که چپ و راست میاین و خصوصی میدین که کاتب مرده ای یا زنده ، باید بگم که مرگ خیلی از اوقات غنیمته ، خیلی مواقع هم مرگِ کسی مبنای حرف زدن و رفتارِ آدم ها میشه ،مثلا از روزی که ریحانه رو اعدام کردن ، تاریخ ِ کشتن ِ اون دختر واسه ی من مبنا شده ، اینکه بردارن رُک و راست به روح و جسم و شعورت تجاوز کنن و بعد از هفت سال زجر و شکنجه ، طناب دار گردنت بندازن و تو اونقدر ناتوان باشی که اجازه ی دفاع از خودت رو نداشته باشی ، خیلی کشنده است ، اصلن شماها بگین مگه میشه هفت سال سیاهچالو تعریف کرد؟  درست چند روز بعد از کشته شدن ریحانه ، یکی از همکار های زن ِ بنده تعریف می کرد که : بابا شماها چرا اینقدر ساده این؟ این دختر که باکره نبوده ، چرا اینقدر خودتونو اذیت می کنین ؟ من در حالیکه توی دلم دری وری نثارش می کردم ، متاسف شدم ، و خجالت کشیدم که این جملات رو از دهن ِ آدمی می شنوم که یکی از نمایندگان قشر تحصیل کرده و متمدن ِ جامعه هست، واقعن یعنی کسی که باکره نیست ، آدمِ بدیه؟ باید جسم و روحش سلاخی بشه؟ نمیدونم چطور باید حس و حالمو تعریف کنم ، اعدامِ اون دختر کار خوبی نبود،من کلمه ای را می شناسم , که خیلی بیشتر از کلمه ی عشق , به لجن کشیده شده است , این روزها ؛

آزادی ...


بعد از آخرین پست ، که نوشته بودم اون آدم ، ازم خواست تا ببینمش ، تا با هم صحبت کنیم ، و شماها کامنت دادین که برو و ببینش ، برو و باهاش صحبت کن ، من این کار رو انجام دادم ، ولی یه چیزی هست که روی دلم سنگینی می کنه و باید حتمن مطرحش کنم، اینکه آدم ها بدون استثنا ، از دور برای همدیگه جاذبه دارند ووقتی نزدیک میشن ، وقتی مجبورن هر روز و هر ساعت وجود همدیگه  رو در راستای نظر داشته باشن ، وقتی صبح ها صورت نشُسته ی همدیگه رو میبینن ، وقتی بوی دهانِ شب تا صبح مونده ی پارتنرشون ، شامه  شون رو آزار می ده ، وقتی پای منافع شخصی و غریزی وسط کشیده میشه ، یه جورایی عَنِ قضیه در میاد . من از این بخشِ عَنِ قضیه هه خیلی می ترسم ، بخاطر همین نمی زارم کسی بهم نزدیک بشه ، بخاطر همینه  که ازش بیخبرم ، راستش اون آدم، مغرور تر اونیه که منتِ زن ِ جماعت رو بکشه و مسلمه که نخواهد کشید ، این هم از آخرین خبرِ حالِ من ، موارد ِ زیادی توی ذهنم برای تعریف کردن دارم ، وقتی کسی سکوت می کنه ، وقتی حرفش نمیاد ، میترسه که چیزهای نوشته شده ، خطرناک بشن ، البت من چیزی برای از دست دادن ندارم ، یک بار در سال هشتاد و هشت همون مواقعی که پشت آزادی (من نمیدونم  کی اسم این میدونِ خشتک رو گذاشت آزادی) همون روزهایی که مردم رو به رگبار بسته بودن ، کارمون بیخ پیدا کرد و بلایی سرمون اومد که لذت نوشتن  و حرف زدن از دماغمان درآمده و به ماتحتمان چپانده شد ، یه چیزایی رو از دست دادم ، یه چیزایی توی مایه های امید و این داستانا ، وقتی کسی بلاگ می نویسد، یعنی یکی مثل من است ،  دارو ندارِ من یک خونه ی اجاره ای ِ بی وسیله س با چند کارتن کتاب و چند دست لباس کهنه ، خونه ای کهنه که این روزها صاحبش قصد فروش اونو داره و من واقعن نمیدونم سر سیاهِ زمستون چه خاکی بر سرم بریزم، پارتنری ندارم که ساعت های بیکاری رو در سایه ی بازوانِ ورزیده اش بگذرونم ، از زنانه گی بهره ای نبرده ام،  کشیک های بیست و چهار ساعته ی مرد افکن میدم تا گرسنه نمونم ، این کشیک ها از وقتی که دولت ِ مادر به خطا ، با لگد و شلتاق ما قشر ِ زاییده گاییده ی متوسط رو از توی پنجره به  زیرزمین پرت کرد ، بیشتر و بیشتر شده ،   خونه ی من سوت و کور و بدون صدای وسایلِ الکترونیه ، از این خونه هر چند روز یکبار برای خوابیدن استفاده می کنم ، کسی نگرانِ نبودنم نمی شه ، همین شماها که خواننده ی این بلاگ هستین ، چند نفرتون نگرانِ نبودن ِ یک بلاگر ناشناس میشین ، اگه نباشه؟ اگه ننویسه؟ هیچ نفر!  بزارید بگم چکار میکنید ، چند روز بر حسب عادت ، و در مواقع بیکاری ، پنجره ی کامپیوترتون رو باز و بسته می کنید ، بعد چند مدت هم با خودتون می گین : این پری خله هم به تاریخ پیوست ، نمیدونم چش شده دیگه نمی نویسه ، شایدم گذاشته از این گه دونی رفته ،

نظرات 37 + ارسال نظر
گروه انسانهای سبز جمعه 12 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:01 ب.ظ http://gpg.ir

[گل][گل][گل][گل]

گروه انسانهای سبز در راستای گسترش فعالیتهای انسان دوستانه

آماده تبادل لینک با سایت ها و وبلاگها میباشد.

با شما سبز می اندیشیم و سبز میمانیم

پس از رکاب دوچرخه سواری 31 استان ایران با رکاب زدن 46 استان


√ سفر جدید دوچرخه سواری مسیر شیراز، اصفهان و ...

[گل] بمناسبت 29 دی

[گل] روز هوای پاک

[گل] شب مردن دوباره ستاره ها


[گل] همه با هم بگذاریم امروز زمین و آسمان نفس بکشند. [گل]


√ این پیام را در معرض دید کاربرانتان قرار دهید.


√ کد لوگوی گروه را در وبلاگتان قرار دهید.


<center><a target="blank" href="http://gpg.ir/"><img src="http://s5.picofile.com/file/8125715242/LOGO.png" title="گروه انسانهای سبز"></a></center>



√ ما را با نام گروه انسانهای سبز به آدرس www.GPG.ir
در قسمت پیوندهای وبلاگتان ثبت نمایید.


√ پس لینک نمودن اعلام نمایید تا در اولین فرصت
لینک شما در قسمت http://gpg.ir/LINC ثبت نماییم.


√ با شمــــــــــــا سبـــــــــز می اندیشیــــــــــم و سبـــــــــز میمانیم



دیگر سایت ها:

ایران هخا انجمن ملی ایرانیان
www.forum.iranhakha.com


ایرانگردان و جهانگردان
www.touristsupport.ir


تبلیغات رایگان
www.AvArAsA.com


و بزودی شبکه اجتماعی
www.gpgroup.ir


[گل][گل][گل][گل]

M جمعه 12 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:09 ب.ظ

خوب کاری کردی

مهرداد شنبه 13 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:10 ق.ظ

سلام خوشحالم که مطلب جدیدی نوشتی امیدوارم همیشه باشی
بقبه دوستان رو نمیدونم چیکار میکنن اگه ننویسید ، ولی اینقدر به اینجا میام و نوشته هاتو میخونم تا بالاخره بنویسی خانوم کاتب

مهرداد شنبه 13 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:49 ب.ظ

گفتی آزادی رفتم به گذشته ها ...چه دوران خوبی بود چقدر با رفقا بحث میکردیم...پوپر و جامعه باز...جامعه بسته یا به قول شما گه دونی
در چنین جامعه ای راه بر آزادی اندیشه بسته است و به راستی چنین می نماید که حکومت مدعی است که خود به جای مردم به حقیقتی برتر دست یافته که حلال همه مشکلات است و مردم دیگر نیازی به تفکر ندارند

ساسان شنبه 13 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:36 ب.ظ http://dramedy.blogfa.com/

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش


پ ن: امان از همه چیز و همه جا ! امان از خودِ خودم !

ساتراپ یکشنبه 14 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:08 ق.ظ http://satrapy.blogfa.com

زندگی زنانه درکل زندگی گهیه...بعضی چیزها مزید برعلت....

فروهر فرداد یکشنبه 14 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:18 ب.ظ http://cafebareparis.blog.ir

پری جان از آنجا که تو از آن دسته از آدمهایی که نمیدانم خودت هم میدانی یا نه..که زندگی ،اعتماد زیادی برایت نگذاشته چه فایده دارد که ما بیاییم بگوییم آی پری این مدت خیلی وقتها حتی شبها بفکرت بودیم که این دختره چش است و چرا اینقدر زوم کرده است روی یک سری از مسائل که حال خودش را بد کند؟این پری الان کجاست و چه می کند؟این پری خوب است و اگر خوب نیست کاش دم دستمان بود کمی کمکش میکردیم
تو که این حرفها را باور نمی کنی ..تو ه اصرار داری بگویی حرف از هیچ نوعش در کله ات فرو نمی رود
خب صحبت کردن با همچین آدمی انگیزه ایی ندارد راستش را بخواهی
اما فکر کردن به حال او انگیزه دارد چون انگار حال او را همه ما دورانی داشته ایم اما او یعنی این پری خله دیگر شورش را درآورده
که هی گیر داده است به قسمت منفی زندگی..خب بابا آنقدر بچسب به قسمت منفی زندگی ببینیم چه می شود
خودت هم خوب میدانی که از ان ادمهای مهربان زبون بفهمی که نمیدانم چه لذتی می بری که خودت را بزنی به قسی و القلب بودن و زبان نفهمی
یکجورایی رفته ایی در قالب یک نقش که بازی کردن در آن حالت را بهتر نکند بدتر نمی کند
اون عن قضیه هم که درباره اش حرف میزنی..خیلی فکر بچگانه ایی ست که شنیدنش را بیشتر از یک دختری که تازه به دوران بلوغ رسیده باور میکنم تا تو
این دخترهایی که نگران بودند یک جوش یک لکه خاک روی شلوارشان باعث شود همه پرها انها را بیندازند در جوب آب
انگار همه پسرها را باهم در یک سن و دریک حالت جوانی و دریک طرز فکر میبینی
از تو بعید است..که این همه خوانده ایی و این همه نوشته ایی!!

خواننده دوشنبه 15 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:06 ق.ظ

ما هم بفکرت بودیم کاتب

فاطمه دوشنبه 15 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام پری خانممممممممم
من همش سر میزدم بهت
ولی ناامید بر میگشتم
خوشحالم که هستی و نوشتی

kasrZ سه‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:45 ق.ظ

تو ی بیشعور کلی مارو نگران کردی بچه ! فدایی داری

رضا چهارشنبه 17 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:42 ق.ظ

اگه هیچی باسه داشتن ندارم
اگه خونمو رو آب ساخته باشم
نمی خوام بهم بگی بازنده ای
اگه حتی واقعا باخته باشم
اگه پوچم اگه حرفام خالیه
همه ی شعرام اگه پوشالیه
بیخودی اگه دارم جون می کنم
اگه که از همه جا مونده باشم
نمی خوام بهم بگی بازنده ای
اگه حتی واقعا باخته باشم
من همینم که همینه
بودن من شکل اینه
اگه تلخه اگه پوچه
زندگی باسم همینه
من همینم که همینه
جای من روی زمینه
آسمون مال شما ها
اگه پروازتون اینه

من اگه اسیر خوابم اگه تشنه ی سرابم
اگه سردمو بی سایه بدجوری اگه خرابم
اینجوری شادمو خوشحال بودن من شکل اینه
اگه تلخه
اگه پوچه
زندگی باسم همینه
از میون همه ی داشتنی ها
همه ی خواستنی ها
باسه من بسه که من خودم باشم
باسه من همین بسه که بتونم
رو تن خاک خودم قد بکشم

فرهان مولا چهارشنبه 17 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:12 ب.ظ

شازده کوچولو: آدم در مقابل کسی که اهلیش می کند مسئول است.
خودم :
وقتی آدم اکانت فیس بوکشو دی اکتیو میکنه یه راهی واسه ارتباط یکی از دوستداراش میزاره....... farhan mola

میمخ پنج‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:12 ق.ظ

امان از این مزاحم های سیریش فیس بوکی ,اسم فیک فرحان مولا

lمهری پنج‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:16 ق.ظ

سلام عزیزم خواننده خاموشت بودم اما بعد از خوندنت امروز دیدم چقد دلتنگت بودم باره اومدم به خونت سر زدم مطلب جدید ننوشته بودی دیدم ندیده ارتباط قلبی باهات دارم زنده باشی وسلامت

مهسا پنج‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:23 ب.ظ

من،من دلم میخواست بنویسی و بخونم،روزها اومدم و سر زدم،چند وقتی نتونستم بیام و امروز کلی به ذهنم فشار آوردم که ادامه ی این پری چی بود که اسم وبلاگ رو پیدا کنم!!!

مریم سه‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:09 ق.ظ

سلام خوشحالم که هستید

Vito Anolini Corleone شنبه 27 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:41 ب.ظ

پری میدونی داستان ما با تو چیه؟؟
همون جمله ی نیچه که میگه
اَز آدمها بُت نسازید
این خیانت است
هم به خودتان ، هم به خودشان
خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند...
و در آخر
شما می شوید ، سر تا پا کافر خدای خود ساخته...


در آخر ما شدیم کافر خدای خود ساخته... :)

کیوان چهارشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:48 ب.ظ

پری بسیار گرامی خوشحالم که بازهم می‌توانم نوشته‌های زیبایت را بخوانم و اینجا برایت پیغام بگذارم.
همین که مرا محرم شمرده‌ای سبب افتخار من است. متاسفانه هرچه کردم نتوانستم از لطف تو در دعوتم به بلاگت استفاده کنم. این قطعا از ناتوانی من بوده که شرمندهٔ محبت تو شدم.

به هیچ بنی بشری نمی‌شود اعتماد مطلق داشت، حتی به خود. اما ظاهرا عشق و ارتباط انسانی بنایی است که بر روی پایه‌های لرزان اعتماد به همین موجود بنا می‌شود. هیچ چیز مطلق نیست. این را همهٔ ما به تجربه دریافته‌ایم اما دوست داریم خود را گول بزنیم و فراموشش کنیم.
خانهٔ خود را بنا کن! روی همین پایه‌های سست! زندگی، عشق و ارتباط انسانی همین است، پس زندگی کن!

مهناز پنج‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:50 ق.ظ

سلام پری جون
راستش نظر بنده هم به نظر شما نزدیک تر است. توی دنیای حقیقی هم اگه یکی از دنیا بره یا یک مدت کسی رو نبینیم فراموشش میکنیم حالا این که دنیای مجازیه , با یک پنجره وبلاگ چه انتظاری میشه داشت؟ ولی خب نوشته هاتونو خیلی دوست دارم و خواهش دارم بیشتر بنویسید

دوست یکشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 05:41 ب.ظ

عزیز، من بعضی از کامنت ها رو که میخونم نگران میشم
بعضی دوستان درباره یه چیزی حرف میزنن که قراره حل بشه، یا میگن قراره خوب بشی و از این حرفا !!!
خواهشا اگه چیزی هست یا کمکی در هر زمینه ای از دست من یه نفر بر میاد، بگو
رفاقت بیش از این ها می ارزه، حتی اگه خوشت هم نمیاد از بعضی از ما ها، ولی کاری داشتی بگو، من شخصا دریغ نمیکنم
ما یه عده ادم در به در ایم که به قول خودت حالمون بگاتر از چیزیه که اینجا ها مینویسیم، عوضی هم نیستیم که نشه به هم اعتماد کنیم، کاری داشتی حتما

ohum

نازلی یکشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 05:42 ب.ظ

اولین باره میخونمت نمیخوام اینجا نظرمو نمایش بدم نمیدونم چرا فکر کردم من ندیده اینقد دوست دارم هر وقت خواستی و قابلم دونستی بهم زنگ بزن اصن دو سه روز بیا پیش من هوات عوض بشه به خدا من از نزدیک وحشتناک نیستم خانم کاتب فقط بگم منم مثه خودت تنهام شمارهی ثابتمو میذارم دوست داشتی زنگ بزن دوست نداشتی نزن فقط بدون من هستم

sasan یکشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:24 ب.ظ

{خصوصی}

چند وقت نبودم، دستم بند مردن پدر بزرگم بود...

اوهوم یعنی چی عزیز ؟ مشکلی هست ؟
مطمئن باش کاری از دستم بر بیاد دریغ نمیکنم

ریس دوشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 02:59 ب.ظ http://rys0.blogspot.com

حالا هی ماها بیایم بگیم حواسمون بوده که نیستی.
چه فایده؟
نگاه دار سر رشته، تا نگه دارد!

تکتم (دکتر آشپز) چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:53 ق.ظ

فروهر فرداد دقیقا نظر منو نوشته.
یه چیزی هم خودم اضافه کنم : آدم زرنگ آدمیه که وقتی دید زورش به یه در نمیرسه تا بازش کنه پشتشو به در کنه و نبیندش و سعی کنه تو اتاق خودش شاد باشه!

ریس چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:51 ق.ظ http://rys0.blogspot.com

راستی خیلی بی معرفتی که لینک من و نداری توی لینکات!

مهناز پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.mahnaz-daneshjoo.blogfa.com

ببخشید ! میشه من از این تریبون به ریس جون هم سلام کنم؟ خیلی وقت است که بر اثر نداشتن فیلتر شکن نتونستم وبلاگشون رو بخونم و یک بار هم که منزل یکی از بستگان فیلتر شکن گیر آوردم نشد برایش نظر بگذارم
فکر کنم یک سال و پنج ماهی هم از ازدواجش گذشته و من هنوز بهش تبریک نگفتم! :/
خلاصه اینکه شماها خیلی باحال می نویسید و لذتی که چند سال قبل با یافتن وبلاگ شماها در زیر پوست خود احساس کردم و وبلاگتان را شخم زدم هنوز احساسش میکنم :) با تشکر از وقتی که در اختیار بنده قرار دادید خدا نگهدار

هزارپا شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 05:23 ب.ظ http://1000pa.blogfa.com

من اولین قرارمو با اون دختره تو همین میدون خشتک گذاشتم
آخ که من چقدر خاطره خوش از این خشتک دارم

البته بعدش از خشتکم پاره شد کاش هیچوقت نمیدیدمش

دکتر پرتقالی یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 02:34 ق.ظ http://dr-orange.blogfa.com

می دونم که همیشه یه آدمایی هستن که تو رو از مسیر عادی زندگیت خارج می کنن. مبنا تاریخی ات. حست به ریحانه رو تو یکی از پستهای سال 90 خودم که ستاره یی به دختر تخت 22 هدیه دادم می فهمم

sasan پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 02:33 ب.ظ

میله بدون پرچم یکشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:15 ب.ظ

سلام
فقط می تونم بگم من از این پس می تونم بگم بچه حوالی میدون خشتکم!
زیاد هم بد نیست...لااقل مدام به یادم میاره که خیلی دنیا رو جدی نگیرم

sasan دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:04 ب.ظ

هستی پری ؟

sasan دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:05 ق.ظ

باز غیب شدی؟ :/

مهرداد دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 02:31 ب.ظ

کجایی ؟ از این گه دونی که نرفتی؟
ی چیزی بنویس بدونم حالت خوبه

سعید پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:14 ب.ظ

من مرتب چک میکنم ! و همواره منتظر نوشته های شما هستم ! بیشتر بنویس!!

hamik جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 12:00 ق.ظ http://hamik.blogsky.com

مرسی ...
فقط میتونم بگم .. مرسی ...

تیام دوشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 02:02 ب.ظ

مرسی که می نویسی

سربازان امام خامنه ای روحی له الفدا پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 07:05 ب.ظ

ذکر نام از سال 88:
. تشکیل جمعیت ، دسته ، گروه در فضای مجازی ( سایبر ) با هدف برهم زدن امنیت کشور. ( ماده 498 قانون مجازات اسلامی )
2. هر گونه تهدید به بمب گذاری. ( ماده 511 قانون مجازات اسلامی )
3. محتوایی که به اساس جمهوری اسلامی ایران لطمه وارد کند. ( بند 1 ماده 6 قانون مطبوعات )
4. انتشار محتوا علیه اصول قانون اساسی. ( بند 12 ماده 6 قانون مطبوعات )
5. تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران. ( ماده 500 قانون مجازات اسلامی )
6. اخلال در وحدت ملی و ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه به ویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی. ( بند 4 ماده 6 قانون مطبوعات )
7. تحریک یا اغوای مردم به جنگ و کشتار یکدیگر. ( ماده 512 قانون مجازات اسلامی )
8. تحریک نیروهای رزمنده یا اشخاصی که به نحوی از انحا در خدمت نیروهای مسلح هستند به عصیان ، فرار، تسلم یا عدم اجرای وظایف نظامی. ( ماده 504 قانون مجازات اسلامی )
9. تحریص و تشویق افراد و گروه ها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت ، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج از کشور. ( بند 5 ماده 6 قانون مطبوعات )
10. تبلیع به نفع گروه ها و سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران ( ماده 500 ق م.ا )
11. فاش نمودن و انتشار غیرمجاز اسناد و دستورها و مسایل محرمانه و سری دولتی و عمومی. ( بند 6 ماده 6 قانون مطبوعات و مواد 2و3 ‌قانون مجازات انتشار و افشای اسناد محرمانه و سری دولتی و ماده 3 قانون جرائم رایانه ای )
12. فاش نمودن و انتشار غیرمجاز اسرار نیروهای مسلح. ( بند 6 ماده 6 قانون مطبوعات )
13. فاش نمودن و انتشار غیرمجاز نقشه و استحکامات نظامی. ( بند 6 ماده 6 قانون مطبوعات )
14. انتشار غیرمجاز مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی. ( بند 6 ماده 6 قانون مطبوعات )
15. انتشار بدون مجوز مذاکرات محاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی. ( بند 6 ماده 6 قانون مطبوعات )
16. انتشار محتوای که از سوی شورای عالی امنیت ملی منع شده باشد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد