من پیوسته از تو گریخته ام
و به اتاقم ، کتابهایم ، دوستانِ دیوانه ام
و افکارِ مالیخولیائی ام پناه برده ام
قبول دارم که کلّه شق بودم...
اما تو هم همواره فقط در پی اثبات سه چیز بودی :
اول آنکه در این ارتباط بی تقصیری
دوم آنکه من مقصرم
و سوم ، با بزرگواری تمام حاضری مرا ببخشی..
- فرانتس کافکا
درود
دل به دل که بسته ای
با چه کسان نشسته ای
بر تن خود برای چه
نقش و نگار بسته ای
کج بنشین و راست گو
ای که مرا پرسته ای
ای که به هجر زود رس
قلب مرا شکسته ای
عاشق چشم بسته یا
فارغ از آن گجسته ای
گر که تو فارغی بده
از خم ته نشسته ای
کهنه شراب عشق را
تا که زبان شکسته ای
شعر و ترانه سر دهد
با دل پیر و خسته ای