پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

من می خوام در گله ی اسب های وحشی ، آزاد و یله بدوم

این شبا همش باد میاد.  من خیلی بیشتر از قبل کار می کنم و کتاب می خونم ، کمِ کم ، روزی هشت ساعت، گوش دادنِ فعالانه رو تمرین می کنم و حرف نزدن را،  و زیاد تر فکر می کنم، یر و گردنم رو بالا می دم موقع راه رفتن ، که دهن کجی ی کرده باشم به هم ی تذکرات مامان و مامان بزرگه، بچه که بودم مرتبا تذکر می دادند که دختر نباید  سرشو بالا بگیره ، نباید توی ِ چشم ِ مردا زل بزنه ، بعدش که بالغ تر شدم دوباره تذکر دادند بخاطر پرومیننت بودن پستان ها نباید سر وسینه رو جلو بدم و جلب توجه کنم، این شب ها همش باد میاد، و من از ساعت دوازده شب تا حول و حوش چهار و پنج در حیاط خانه ی عاریه ای را می روم و فکر می کنم و درس می خوانم، بعدش کم کم باد به پوست سرم می خوره و من بهش اجازه می دم که با موهام بازی کنه، راستی بوی موهام رو باد بهت می رسونه؟
من و موهام وقتی داریم با باد عشق بازی می کنیم یادمون میاد که روزا پیچیدن باد تو مو قدغنه و اون وقت هر چقدر هم باد بپیچه دیگه انگار نه انگار که لذت می بریم... این شبا  من و پاهام  باد که میاد انرژی می گیریم و من پاهامو مثل سمِ اسب های وحشی هی می کنم و بهشون اجازه میدم مراتع سبز خیال رو به سرعت برق و باد طی کنن...
هی هی بابایی من می خوام در گله ی اسب های وحشی ، آزاد و یله بدوم و از خوشی بمیرم ، بجای جان کندن در دنیای آدم بزرگا....
اونجا که تو هستی میشه توی روز با موی باز راه رفت و دوید و از خوشی مرد؟
من و پاهام این شب ها با هم می ریم از مرکز خرید بستنی شکلاتی  می خریم  بیاد بستنی رضا ،بعدش در باد می دویم و بستنی لیس میزنیم و به دستامون میگیم اجازه داره به اندازه ی یک مشت باد رو توی خودش نگه داره و زودِ زود آزادش کنه ... بعدش مست و پاتیل از اینهمه خوشبختی ، به آرامش می رسیم  .
نه اونقدر که یادمون بره
این روزا همش باد میاد و من تو باد راه می رم و فکر می کنم
و با قلمبه تو گلوم دعواهای فلسفی می کنم

نظرات 2 + ارسال نظر
رها چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ب.ظ

پری خله ی دوس داشتنی بستنی لیس میزنه
بستنی شکلاتی دوس داره...آخیش کوچولو
گلاسه انارم دوس داره یانداره؟
پری خله باقلمبه های درون گلویش جدل فلسفی راه می اندازد
اماخودش می داند خل بودن عالمی دارد

حیاط خانه ی عاریه ای ازراه رفتن پری خله بسیاراحساس خوشحالی میکندوباخود می گوید ای کاش پری خله هرشب مرامیهمان عطرحضورش کند
پری خله اصولا فردناآرامی است واهل دهن کجی است
برای پری خله اسب بودن بهتراز الاغ بودن است...ببخشید اشتباه شد
اسب بودن بهتر ازگوسفندبودن است...بازهم ببخشید اشتباه شد
همچون اسب یله دویدن بسی بهتراز هرگز ندویدن است
پری خله کتاب نمی خواندکه یادبگیرد چگونه اطاعت کند
پری خله لابلای کتابهادرجستجوی راهی است برای نافرمانی وناآرامی

پری خله میخواهد سربلند باشد اما نه درمیان قدکوتاهان
پری خله ی دوس داشتنی

rahajanam

سعید پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:17 ب.ظ

سلام زن....
تمام خاطراتم از فقر بوی شاش حیثتت را گرفته اند....
اون خانم به تمام خاطرات مغرور مردانه ام که پر از صدتومنی دویست تومنیای صدقه ای بود .....بععععله.....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد