پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

ببین ، همیشه خراشی است روی صورت احساس.

 


ببین ، همیشه خراشی است روی صورت احساس.
همیشه چیزی ، انگار هوشیاری خواب ،
به نرمی قدم مرگ می رسد از پشت
و روی شانه ما دست می گذارد
و ما حرارت انگشت های روشن او را
بسان سم گوارایی
کنار حادثه سر می کشیم
سهراب

نظرات 2 + ارسال نظر
رهگذر جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:18 ب.ظ

آخ
پری
پری ِ کاتب
من چقدر با این شعر سهراب زندگی کردم..
همیشه خراشی ست روی ِ صورت ِ احساس
ممنون

روژدا شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:27 ق.ظ

پری جان قشنگ مینویسی دختری هستم عزلت نشین وچشم انتظار وبشدت امیدوار....
دوست دارم باهات رفیق شم یه جا تو پایتخت قرار بذاریم
در غربی ترین نقطه ایرانم
می پذیری یا بازهم بگم
این لغت بگم آزارم میدهد
دوستت دارم 750 جین

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد