ببین ، همیشه خراشی است روی صورت احساس. همیشه چیزی ، انگار هوشیاری خواب ، به نرمی قدم مرگ می رسد از پشت و روی شانه ما دست می گذارد و ما حرارت انگشت های روشن او را بسان سم گوارایی کنار حادثه سر می کشیم سهراب
پری خله
چهارشنبه 11 دیماه سال 1392 ساعت 10:47 ب.ظ