دنیا هرگز کوچک نمیشود
ما کوچک شدهایم
آنقدر کوچک که دیگر
هیچ گمکردهای نداریم.
عباس صفاری-کبریت خیس
امشب زمانی که خواستی به آن دیگر خدا ، شب به خیر بگویی ازش میپرسی در انتهای کدامین روز ... تو را به امن آغوش من ارزانی خواهد کرد ؟این روزها بشدت تنهام. هر کس از دور زندگیم رو میبینه یه جورایی به صبر من، تحمل من حسودیش میشه. تمام دنیای من پوپک لب تاپم، کتاب هایم و قلمم شده . بدون حضور آدمیزاد و راه دورم کار اجباری و بلافاصله بعداز آن خانه ی عاریه ای و در انتها تنهایی و سکون ... این راهی بود که خودم انتخاب کردم .
آخ اگه بیایی... با هم میریم کهکشان راه شیری
بیا و مرا شریک شو در این عذاب
که من
استفراغم می گیرداز خدای جذام ِ ثانیه های تو را نداشتن
از خدای ویرانگر ِ اغواگر
از خدای دیگران را دوست داشتن ! و دوست داشته شدن ، به ستوه آمده ام
خدای دیگری می طلبد خواستن ِ تو
خدایی که باید تو را از آن بخواهم - خدای این ستیزه جویی ها و ریاکاری ها و دروغ گفتن ها نیست
خدای دوزخ و برزخ وبهشت و ابر و باران وشرع و نماز - خدایی نیست که حالی اش بشود نداشتن ِ دستهای تو یعنی چه...خودش را به خنگی زده
دمت گرم...
وقتی این حس هاتونو میخونم ...دقیقا می فهمم حس هاتونو .لابلای همه این واژه ها ... حس های قشنگ و زخم خورده ای هستن که هی باید پانسمانشون کرد ؛ اما نمیشه .
درست عین همیم .
اما شما بهتر و معناتر
paryjan lotfan namehaye 3 sale pisheto nagzar. taze benevis
پری
خدایی هست که بگه سحر میاد
روزای بهتر میاد
بهار میاد
بگو تا من بهش ایمان بیارم . . .
خدایی دیگرمیخواهدخواستن تو...پریچهر
خدایی که بتواند بفهمد
ووقتی فهمید بخواهد
ووقتی خواست بشود
همیشه باش پری
همیشه باش
در آن دنیا به مرد مسلمان فرشتهای میدهند که پایش در مشرق و سرش در مغرب است. به اضافه هفتاد هزار شتر و قصری که هفتاد هزار اتاق دارد. من حاضرم اعمال شاقه بکنم و به من این فرشته را ندهند، که سر و تهش را نتوانم جمع کنم. آن قصر را هم اگر روزی یک اتاقش را جارو بزنم، در آن دنیا جاروکش شده و نیز اگر به هفتاد هزار شتر رسیدگی کنم، شتر چران خواهم شد.
صادق هدایت ــــــ کاروان اسلام
+چرا حالت خوبه پری؟؟؟