پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

فلذا مرا به او بخواهانید

لاف عشق و گله از یار؟زهی لافِ دروغ

عشق‌بازان چنین،مستحق هجرانند
شاعر فرمودن بعدش ممدرضاشجریان تلاوت کردن ، ما هم طبق روال مچاله شدیم 

  

 

پیشتر از این گفته بودم یک لطفی کنید ، مرا به او بخواهانید . شخصن نمی خواهدم 

باز هم می گویم

نظرات 7 + ارسال نظر
فرزانه یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ

بمیرم
دلشم بخواد، حتما نمی دونه که می خواهیش وگرنه مگه میشه مقاومت کنه؟
مثل این داستانای کوتاه که آخرش معلوم میشه عاشق هم بودن و هیچ کدوم نمیدونستن و نمیگفتن
بگو

kasrZ یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:23 ب.ظ

AKSET KHUSH

chyz یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:49 ب.ظ http://chyz.persianblog.ir

اگر خواهانده نشدی چه کنیم؟!
پلنِ بی هم داری؟

دو راه دارد ، یا مرا بخواهد و یا مرا بخواهد

saba سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ق.ظ

سلام پری بانو
"حال همه ما خوب است
اما تو باور نکن"
من اما هنوز هر از گاهی وبلاگهای دربه در شونده ات را دنبال می کنم.
چه حس خوبیه که عکست اینجا کنار وبلاگته
کاش دنیامون کمی جنبه ش بیشتر بود.
این خونه آخریه از بقیه قشنگتره نمی دونم چرا، بیشتر به دلم نشست.
من خوبم، امیدم امیدواره... .
به زودی از کارم استعفا می دم و بهتر می شم.
دیگه می خوام بی غم نان زندگی کنم.
و البته به زودی میریم خونه خودمون.
و دلم می خواد اساسی یک زن خانه دار بشم، اما مطمئنم هیچوقت از اون زنای ساده کامل که فروغ می گفت نمی شم و همیشه این تاج کاغذی بالای سرم می مونه.
تو هم از خودت برام بنویس.
(این کامنت رو تأیید نکن لطفا خصوصیه)

صبا سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ

من که گفتم خصوصیه

میشه لطفا پاکش کنی

azizam man taze didam .chashm.ok shod

رها چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ق.ظ

یه رازه پری
رازی که هنوزنفهمیدیم
وشایدهیچگاه نفهمیم
ماچیزی رامیخواهیم که هیچگاه نمیفهمیمش
هیچ شناختی ازاونداریم
ماخواهان چه هستیم؟
ماچیزی رامیخواهیم که مارادربرمیگیرد
وآنقدرحسرت وآه ای کاش درماجامیگذاردکه نمی توانیم به چیز دیگری فکرکنیم
واین ناشناختگی یعنی اوازماقوی تراست
زیبایی اش ماراکافی است پری جان

نمیدونم یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 ب.ظ

دمت گرم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد