پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

وودی آلن

... هیچی تغییر نکرده٬ سالها گذشته اون موقع روانکاوی می رفتم الان هم روانکاوی میرم بعدا هم شش تا روانکاو دیگه خواهم داشت و سه تا زن و هنوز هم نمی تونم زندگی عشقیم رو سر و سامان بدم. هنوز هم عاشق جنده ها میشم. برای من بهترین چیزش اینه که پول میدی اونها میان خونه و لازم نیست باهاشون در مورد پروست یا فیلم حرف بزنی. نمیدونم چم شده. میدونی هنوز بزرگ نشدم و حس میکنم. میدونی آدمهای هم سن و سال خودم رو که می بینم... همش به فکر این هستم که هر زنی رو که می بینم بکنم. هر زنی که میخواد باشه٬ یه غریبه٬ توی اتوبوس٬ توی بانک همش فکر میکنم که لختش چه شکلیه؟ آیا امیدی هست یه دستی بهش بزنم؟ احمقانه است بقیه وکیل و پزشک شدن٬ خانه و خانواده دارن٬ اینطوری نیستن. آیا رئیس جمهور آمریکا هر زنی رو که میبینه میخواد ترتیبش رو بده؟ البته این مثال خوبی نبود ولی نمیدونم مثلا رائول والنبرگ رو در نظر بگیرید آیا به هر زنی که در اروپا می رسید میخواست مخ زنی کنه؟ احتمالا نه.
وودی آلن/ ساختار شکنی هری

هستی آقا ؟

اگه ما توی زمونه ای بودیم که شاعراشو جدی ترمیگرفتن ... اونوخ تو بجای اینکه مثل الان در جملات من تلف بشی شمس همه ی غزلهای عاشقانه ی من می شدی و منم به جایی نمی رسیدم که بجای شعر نوشتن ... این کتاب بالاییه رو بخونم . تلف شدی رفت آقا ...

نظرات 7 + ارسال نظر
ساناز پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com/

عاشق نوشتنت شدم... ممنونم

میم پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:09 ق.ظ

هزارتا لایک

هزارپا سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:58 ق.ظ

تو ایران که بدترش هم هست مثلا (بوووووووووووووق سانسور شد)
مرض خود سانسوری دارم شرمنده رفیق

هزارپا سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:16 ق.ظ

الان گرفتم چی گفتی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:01 ق.ظ

قشنگ بود

یک زن سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:46 ب.ظ http://tarhe-zendegi.blogsky.com/

این وودی آلن هم یه بدبختی بوده مثل شوهر من
یه هایپرسکشوال سادومازوخیست تو جامعه سنتی ایران...

یک زن سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:47 ب.ظ

کامنت قبلی منو پاک کن میخواستم خصوصی باشه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد