مشتری اول : خوابیده بودم ، تو خواب خوش بودم . یه مرتبه به صدای گلوله از خواب پریدم ، مثه یه مرغ سرکنده ، دویدم طرف کالسکه ، که دیدم کالسکه ...
...
مشتری دوم : اوس هاشم
میرزا باقر : اهل ؟
مشتری دوم : اهل دل
میرزا باقر :شغل ؟ کسب و کارت چیه ؟
مشتری دوم :پدر عاشقی بسوزه ، خاکستر نشینم .
میرزا باقر : موقغ سو قصد کجا بودی ؟
مشتری دوم : یاد یار ، خواب خوش
...مشتری سوم : از کار افتاده ام ، شمایل گردونم .
میرزا باقر : وقتی به جانب اسماعیل خان تیر اندازی شد ، چه میکردی ؟
مشتری سوم : چرت میزدم که یهو سرم سنگین شد .
مشتری چهارم : تعزیه خون بودم ، دوره علی اکبر خونیم ، سرمه
خوردم دادن صدام گرفت ، خونه نشین شدم .
میرزا باقر : ضارب رو حین فرار دیدی ؟ قبل یا بعد از سو قصد ؟
مشتری چهارم : من تو باغچه ، جات خالی پا بساط بودم ، دود .
...
مشتری پنجم : خونه شاگرد بودم ، اندرونی حضرت والا ، بیرونم کردن
، حالا دوره گردم توتون می فروشم .
میرزا باقر : کی تپانچه رو آتش کرد ؟ ضارب رو دیدی ؟
سلام گلم. خوبی؟ خوشم اومد از وبت. پیش منم میای؟ باهام دوست میشی؟ idecom.mihanblog.com<br /> <br /> ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کامنت گذاری آنلاین در وبلاگ ها با بلاگــ لیچ
سلام پری جون خوبی؟ وبلاگ خشملی داری به چت روم ما هم سر بزن . مطئنم از محیطش خوشت میاد. منتظرتما حتما بیا پس بای نمیدم که زودی بیای
سیاسی اجتماعی نویسی مجدد مبارک باشه
onvanesh pari jan
onvanesh khoda bud
yade ali hatami gerami bad
paryjan