پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

دویدن یا پرواز


وقتی راه رفتن آموختی ، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی پرواز را
راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که میروی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند. دویدن بیاموز چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر.
و پرواز را یاد بگیر نه برای این که از زمین جدا باشی برای آن که به اندازه ی فاصله ی زمین تا آسمان گسترده شوی
من راه رفتن را از یک سنگ آموختم. دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.
باد ها از رفتن به به من چیزی نگفتند. زیرا انقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند.
پلنگان دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند.
پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن رابه فراموشی سپرده بودند.
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود دویدن را می فهمید
و درختی که پاهایش در گل بود از پرواز بسیار می دانست.
آنها از حسرت به درد رسیده بودندو از درد به اشتیاق. به معرفت.
وقتی رفتن آموختی، دویدن بیاموز. و دویدن که آموختی پرواز را. راه رفتن بیاموز زیرا هر روز باید از خودت تا خدا گام برداری. دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از خودت تا خدا بدوی. و پرواز را یاد بگیر زیرا باید روزی از خودت تا خدا پر بزنی . . .

عرفان نظر آهاری

نظرات 5 + ارسال نظر
باده کهن جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:47 ق.ظ http://chameha.blogfa.com

همه چیز راه رفتن و دویدن و پرواز نیست...گاه باید غلت زد. قل خورد.گاه از همه چیز به هیچ رسید و گاه باید هیچ را کنار زد تا به چیزی رسید.
دنیای تودر توییه...
مثل کوچه پس کوچه های گلی ...
دویدن می خواد ..و رفتن و پریدن ...گاهی هم افتادن ..و بعد بلند شدن ...رفتن ...دویدن ... با زانوی زحمی

[ بدون نام ] جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:59 ق.ظ

mamnun

صاب مرده جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:13 ق.ظ http://sabmordeh.wordpress.com/

مرسی پری. زیبا بود.

میم شگفت انگیز جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ق.ظ

میدونی چیه؟ کاش بچه های خاص و معدود وبلاگ نویس که نمونش تویی ، هیچ وقت نرن، بمونن..

ساحل غربی دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:45 ق.ظ http://sahelegharbi.wordpress.com

پری صبر چیز بدیه. از بچگی از صبر کردن بدم میومد. و حالا زندگیم شده جوری که به همه ی عزیزهام باید بگم صبر داشته باش. و خودم باید سالها صبر کنم.
پری بزرگ شدن چیز بدیه .... حس می کنم اطرافیام خیلی بزرگ حسابم می کنن. حس میکنم هوای همشونو به موقش باید خودم داشته باشم. اما من از داخل خیلی ضعیفتر از این حرفام پری ... ظاهرم قویه ... اما اون تو نمی دونونی چه خبره ... دلم بغل می خواد پری ... دلم یه سکس آروم و رومانتیک میخواد که چشم هام هم بتونن با چشمهای طرفم سکس کنن ...
کاش بودی پری ...
تو خوبی راسی؟ یا به تو هم باید بگم صبر داشته باش؟
راستی یه چیزی .... مرسی که اومدی کامنت گذاشتی کولی بازی در آوردی ... من گاهی به این نیاز دارم ... یه نکته ی دیگه هم اعتقاد دارم هر از گاهی باید به زبون آوردش : دوست دارم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد