پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن
پری  کاتب

پری کاتب

دست نوشته های یک زن

پری دیونه

نویسنده : پری کاتب - ساعت ٧:۳٥ ‎ق.ظ روز ۱۳۸٩/۳/٢۸

اون بالا روی دیوار چکار می کنی پری دیونه چند نفری برگشتند و کر کر خندیدند .... بله و باز هم خندیدند.هنوز پاهایم بر روی چینه دیوار ثابت نشده بودند و زانوهام از ترس میلرزیدند.اشک پهنای چهره استخوانی و آفتاب سوخته ام را پوشانده بود. با پشت دست دانه های داغ و درشت شو خشک کردم و در فکر راهی برای پایین اومدن بودم.چرا سختی بالا رفتنو حس نکرده بودم؟ نمی دونم شاید پر رقصان اون قاصدک که با باد می رقصید رفتن تو را بیاد من آورده بود...وقتی دیدمش لحظه ای هر چه ((تو)) بود در من بهم آمیخت و بدنبال خیال تو و باد و قاصد لرزان با چنگ و دندان از دیوار 2متر و خورده ای بالا رفتم....در تخیلاتم می خواستم آن خیال مودب و حامی.... رو دوباره بدست بیارم...اما اونا ....دور و بری هام....... هیچ کس از اونها نفهمید چرا چشمهای اون دخترک 9ساله که اون بالا روی چینه دیوار گمشده ای را در مسیر باد جستجو می کرد خیس خیس بود........ هنوز هم پس از سالها هیچ کس نمی داند چرا گاه و بیگاه چشمایش خیس است؟من هنوز چشمانم در مسیر همان قاصدکی است که رویاهایم را یک روز با آمدنشان....و روز دیگر با رفتن شان با خود به دور دست های خیال و خاطره می برد .سرم را بالا آوردم و در نگاه دوباره ام .......حتا خیال تو را باد از من ستانده بود.

درخت کوچک من

به باد عاشق بود

به باد بی سامان

کجاست خانه باد....کجاست خانه باد

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ

خانومه پری مخاطب این نوشته بابایی بود؟
مخاطب نوشته هات رو میشه بدونم؟

خوابگرد پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ق.ظ

خوش بحال خیال تو.

ترنج ...ام دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ق.ظ

چقدر خیال دوست دارم ....

KASRZ سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:16 ب.ظ

دوستت دارم پری

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد